آیت الله سید عبدالله فاطمی نیا

در محضر استاد فاطمی نیا - غیررسمی

آیت الله سید عبدالله فاطمی نیا

در محضر استاد فاطمی نیا - غیررسمی

آیت الله سید عبدالله فاطمی نیا

این بلاگ بطور غیر رسمی مدیریت می شود و بنده هیچ دسترسی به استاد ندارم. فقط سخنان استاد را نشر میدهم.!

از آنجا که این بلاگ توسط شخص ایشان اداره نمی شود لذا خود را مجاز به ارائه پاسخ به نظرات مخاطبین عزیز نمی بینم

برای استفاده از مطالب سایت اول صلوات بفرستین
پیامبر اکرم ِ صلى الله علیه و آله:
گوش کردن سخنرانی حکیمانه از عبادت یک سال بالاتر است.
نکته های لطیف و علمی اخلاقی و دانلود سخنرانی های استادفاطمینیا
صفحه ای برای دوستداران استاد .

💠 پیج اینستاگرام دوستداران استاد سید عبدالله فاطمی نیا

https://www.instagram.com/fateminiya_ir/

نشر بیانات آیت الله سید عبدالله فاطمی نیا حفظه الله

Www.ostadfateminia.ir

پیام رسان ایتا:

https://eitaa.com/fateminiya_ir

پیام رسان سروش:

http://sapp.ir/fateminiya

تلگرام:

https://t.me/FATEMINIYA_IR

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

🔹 به مناسبت ورود به ماه مبارک رجب 🔹

در روایت است که امیرالمومنین (ع) در اول بعضی ازماهها وقتی به هلال ماه نگاه میکردند، دعایی میخواندند:

"اللهم انی اسالک فی هذا الشهر نوره و هداه "

"خدایا من دراین ماه نور وهدایت آن را ازتو می خواهم "

هر ماهی یک نور وهدایت خاصی دارد ، هر ماه آثار وخصوصیات مخصوص به خود را دارد؛

باید از خداوند بخواهیم امور حادث ما را در هر ماه مقرون به عافیت قراردهد تا ازنور و هدایت خاص هر ماه با عافیت بهره برداری کنیم.


🔹فضیلت ماه رجب🔹

ماه رجب ماه بسیار پرفضیلتی است .

این ماه را به جهت اینکه ماه ریزش رحمت الهی است ، اصبّ گویند.

عمده کار در این ماه "استغفار" است.


ماه رجب، ماه توبه است.یکی از ادعیه ای که اگر به معنای آن توجه کنیم بسیار موثر است ، دعای " یا مُقیلَ العَثَرات" است. (ای خدایی که لغزش ها را اقاله می کند و نادیده می گیرد)

ما خدایی داریم که بسیار مهربان است و گناهان ما را اقاله میکند ، به این معنا که اگر پشیمان شویم و توبه کنیم ، اصلا با ما طوری معامله میکند مثل اینکه گناهی مرتکب نشده ایم!

گاهی مواقع دراثر گناه ، بعضی توفیقات از انسان سلب میشود ؛ اگر این دعا را با توجه و حضور قلب در قنوت یا سجده خود بگوید ، توفیقات بازمی گردد.

 توضیحاتی پیرامون"لیلة الرغائب"


اولین شب جمعه ماه رجب را لیلة الرغائب گویند.

رغائب جمع رغیبه است.

"رغیبه" به معنای چیزی است که مورد رغبت ومیل میباشد و هم چنین به معنای بخشش فراوان است.

بنا بر معنای اول ، "لیلة الرغائب" شبی است که میل و توجه به عبادت در آن بسیار است و بندگان خدا در این شب گرایش زیادی به رفتن به در خانه خدا و ارتباط و انس با او دارند. 

بنابراین جمع بندی که میشود کرد این است که خداوند در این شب عنایت خاصی به بندگان خود دارد و خوب است که انسان از خدا بخواهد هر آنچه که بندگان صالح و ارواح طیبه در این شب به آن رغبت دارند ، به ما هم عنایت کند.


ذکری که توفیقات سلب شده را باز میگرداند

ماه رجب ، ماه توبه است.
یکی از اذکار و ادعیه ای که اگر به معنای آن توجه کنیم بسیار موثر است ، ذکر " یا مُقیلَ العَثَرات" است.
(ای خدایی که لغزش ها را اقاله میکند و نادیده میگیرد )
ما خدایی داریم که بسیار مهربان است و گناهان ما را اقاله میکند ، به این معنا که اگر پشیمان شویم و توبه کنیم ، اصلا با ما طوری معامله میکند مثل اینکه گناهی مرتکب نشده ایم!
گاهی مواقع دراثر گناه ، بعضی توفیقات از انسان سلب میشود ؛ اگر این ذکر را با توجه و حضور قلب در قنوت یا سجده خود بگوید ، توفیقات بازمیگردد.

ماه رجب ماه بسیار پر فضیلتی است. این ماه را "اصبّ" هم میگویند ، یعنی ماه ریزش رحمت الهی و عمده کار در این ماه استغفار است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۷ ، ۱۴:۵۹
الحقیر

حکایت علی باباخان خویی



دریافت


استاد فاطمی نیا :

....«دیده شده که بعضی از اینها دارای صفات عالیه بودند؛ توبه کردند. گنهکار بود اما صفات عالیه داشت» .


علامه جعفری از پدر آیت الله خویی، مرحوم آسید علی اکبر خویی، نقل می کند در قدیم در شهر خوی یک زنی بسیار زیبا بوده. چون شهر کوچک بود همه هم را می شناختند این دختر زیبا نصیب جوانی شد. مکه ای برای این جوان واجب شد. این جوان ذهنش بد جوری مشغول شد که در این مدت طولانی که باید با شتر و...سفر کنم این زن را به چه کسی بسپارم. نزد مقدسی رفت که زنش به او بسپارد او قبول نمی کند و می گوید نامحرم است، چشممان به او می افتد به گناه می افتیم. داشی (لوتی،مشتی) در خوی بوده مشهور بوده به علی باباخان.

به او گفت: می خواهم بروم مکه می خواهم زنم را به شما بسپارم. دخترهایش را صدا زد و گفت: او را ببرید داخل. خیالت تخت برو مکه. جوان رفت مکه بعد از شش هفت ماه با اشتیاق رفت در خونه علی باباخان زنش را تحویل بگیرد. در زد گفت: آمده ام زنم را ببرم. گفتند: بابا علی خان نیست ما نمی توانیم او را تحویل دهیم.


💭 گفت:علی باباخان کجاست؟ گفتند: تبریز هست. راه زیادی بود و ماشینی نبود

رنج راحت دان، چو مطلب شد بزرگ  .. گرد گله، توتیای چشم گرگ 

بالاخره خودش را رساند به تبریز. علی باباخان را پیدا کرد. گفت: اینجا چه می کنی؟ گفت: تو این زن را سپرده بودی به من و چند نفر هم گذاشتم مراقبش باشند. شنیده بودم که این زن زیبا است. به همین دلیل تو که رفتی من تمام مدت را رفتم تبریز خانه اجاره کردم تا تو برگردی، مبادا وسوسه بشم به زن تو نگاه کنم.


«شما به جای خدا باشید این آدمو عاقبت بخیر میکنید یا نه؟! دین بزرگه عزیز من»



۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۷ ، ۱۴:۲۷
الحقیر